بوی نگار
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

بوی نگار

بوی نگار

بوی نگار

  • آن ناله‌ها که از غم دلدار می‌کشم
  • آهی‌ است، کز درون شرر بار می‌کشم[1]
  • با یار دلفریب بگو: پرده برگشا!
  • کز هجر روی‌ ماه تو، آزار می‌کشم
  • منصور را گذار! که فریاد او به دوست
  • در جمع گُلرخان، به سرِ دار می‌کشم
  • ساقی‌ بریز باده به جامم که هجر یار
  • باری‌ است بس گران به سربار می‌کشم
  • گفتی‌: که دوست باز کند، در به روی‌ دوست
  • این حسرتی‌ است تازه که بسیار می‌کشم
  • کوچک مگیر کُلبه‌ی‌ پیر مغان، که من
  • بوی‌‌ نگار زان دَر و دیوار می‌کشم
  • سالک! در این سلوک به دنبال کیستی‌؟
  • من، یار را به کوچه و بازار می‌کشم.